سپهرسپهر، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

WHAT DREAMS MAY COME

نی نی بازیگوش

 نی نی جونی سلام الان یه چند روزی حالت خیلی بهتر شده. وقتی صدات می کنیم بهمون نیگا می کنیو می خندی  آقایی شدی واسه خودت همش هم پورت می کنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دیروز هم  برای اولین بار همه غذای کمکیتو خوردی به ما هم چیزی ندادی!!!!!!!!!!!!!!!! امروز نی نی دوباره  جیغ می کشه تو خونه همش بغل می خوادو   اصلا آروم نمی شه خودش رو لوس می کنه  تو بغل مامان جون می گه که بوسم کنین    زیاد زیاد بی امون همه چیو نی نی جون     زود می ذاره  دهنکش!! آخه گرسنش شده       درد گرفته شپنگش!!!!!!     اما ماشین کوچولوش  کجا رفته یه دفعه؟؟؟...
3 ارديبهشت 1390

درد و دل بابایی..........

سلام گلم. نمیدونم کی می تونی اینو بخونی. نی نی خوشگلم تو الان 6 ماهته و خیلی ماشاالله بزرگ شدی.اما بابیی هم الان درست 6 ماهه سر کارش نمی ره آخه..... روزگاره خیلی سختی بوده ولی شکر خدا می گذره. وقتی خیلی تو خودم میرم صدای خنده هاته که تو خونه می پیچه البته الانا که واکسن 6 ماهگیتو زدی بیشتر گریه می کنی تا خنده  الهی فدات بشم .کارم که ددس نشد. انگار قسمت نبود .واسه آرزوهام با مامانیو تو دلم می سوزه. اما نا امید نشدم بابایی. دوباره از نو نقطه سر خط........ بابیی تو ای مشکل خیلیا رو شناختم.این اتفاق یه چیزیو بهم یاد داد که باید فقط از خدا کمک بخوای نه از بنده خدا. بیخیالش نمی خوام با اینا غمگینت کنم. تو باید بخندیو شاد باشی. دوست دارم ...
2 ارديبهشت 1390

واکسن 6 ماهگی

  امروز واکسن 6 ماهگی سپهر رو زدیم خیلی دردش اومد وتب کرد خیلی بهونه میگیری سپهر نازم الهی واست بمیرم باید این ماه عمل بشی خیلی دلم واست میسوزه دوست دارم ...
2 ارديبهشت 1390

1390/1/26

سلام گل نازم امروز ماما حسابی دندونش درد میکرد و تو وقتی من گریه می کردم میخندیدی .   آخه شوشو جونم فکر میکردی ماما باهات بازی میکنه ! بابایی ما رو برد دکتر و اقا دکتر دندون مامانو خوب کرد تو هم یکم سرماخوردگیت بهتر شده من و بابایی هم همینطور سپهر واقعا دوست دارم نمیدونم اگه نبودی چطور اینهمه سختی رو تحمل میکردم دلم واسه مامان و بابام و خاله ها تنگ شده سپهر احساس تنهایی میکنم انگار شونه هام دیگه کشش نداره واسه سنگینی اینهمه غم کار بابا درست نشده شاید واسه دو سال بابا رو کمتر ببینیم و...و...و... دلم میخواد گریه کنم اما اخه تو چه گناهی داری....عشق من !  لطفا سالم باش تا ماما این اخری...
26 فروردين 1390

نی نی اومد به دنیا !

نی نی کجاست ؟ همین جا  توی دل مامان جون  تکون تکون میخوره خوشحال و شادو خندون   دکتر به بابا گفته  حالا دیگه وقتشه وسایل نی نی جون لطفا فراموش نشه   خانم دکتر میاد وسایلو میاره از تو دل مامان جون نی نی رو در میاره   یک دفعه جیغ می زنه نی نی تا دنیا میاد نفس نفس می زنه هوای بیشتر می خواد   از شدت خوشحالی گریه می افته بابا همه ...
16 فروردين 1390

بدون عنوان

 سلام عزیزم امروز 1389/1/11 هستش تو 6 ماه و نیمه هستی عزیز دل ماما قبل از متولد شدنت من رفتم سونو تا بابا تو رو واسه اولین دفعه ببینه خدا میدونه که هر دومون چقدر خوشحال بودیم اما اونجا فهمیدیم یه مشکلی هست. من میترسیدم و تصمیم گرفتم برم پیش مادر جون و اقا جون 23 مهر بود که من با اتوبوس به سمت مشهد راه افتادم و اونجا اقا جون اومد دنبالم 28 ما با هواپیما وارد زاهدان شدیم حتی فکرش رو هم نمیکردم که تو فرداش به دنیا بیای پسر نازم ماما عاشق چشمای خاکستریته عزیزم من رفتم سونو و دکتر بهم گفت باید فوری پیش دکتر برم تو تحت فشار بودی حالا هر روز خدا رو شکر میکنم که سالم پیش من هستی من 29 مهر ساعت 8:8:56 در کمال ناباوری تو ر...
11 فروردين 1390